سرزمین موعود

محسن هستم. کارشناسی ارشد معماری و به اتفاق همسرم قصد مهاجرت به کانادا رو داریم. با این وبلاگ سعی می کنم فرایند کارها رو بنویسم

سرزمین موعود

محسن هستم. کارشناسی ارشد معماری و به اتفاق همسرم قصد مهاجرت به کانادا رو داریم. با این وبلاگ سعی می کنم فرایند کارها رو بنویسم

تضاد بین رفتن و ماندن

وقتی آدم در مورد مهاجرت فکر می کنه یک جنبه هست که زیاد توجه بهش نمیشه و اون دوری از خانواده است. اونقدر درگیر مسایل پول و شغل و آینده و سفارت و وکیل میشیم که اصلا به این فکر نمی کنیم... ولی وقتی کارها رو غلتک میوفته و ذهن آسوده میشه تازه آدم با خودش فکر می کنه که یعنی من می خوام پدر، مادر، خواهر و برادر و همه فامیل و دوستام رو ول کنم برم ۱۵۰۰۰ کیلومت دورتر برای همیشه؟ وقتی این سوال به ذهنم میاد واقعا احساس لرزش تردید رو تو زانوهام حس می کنم. البته هنوز اولشه... بذارین پای هواپیما که رسیدیم... 

۲ سال پیش که خواهرم رفت فرانسه برای تحصیل (تازه نه برای همیشه)، مادرم تا چند ماه با اینکه ۳ تا بچه دیگه دور و برش بودن، هر وقت نوشته یی، عکسی، کتابی یا لباسی از خواهرم می دید و خاطره ای به یادش میامدُ یه جا آروم تو خودش فرو میرفت و بیصدا اشک می ریخت...خیلی دردآوره.  حالا اون یکی خواهرم هم داره میره فرانسه و من هم که کانادا. نمی دونم چی به سر پدر و مادرم میاد... گرچه خودش که پارسال یک ماه رفت فرانسه از اونجا به من تلفن کرد و گفت اینجا یک دنیای دیگه ست و انسان انگار دوباره متولد میشه. همیشه داره منو تشویق به مهاجرت میکنه.

و اینجاست که شما در یک تضاد احساسی و عقلانی گیر میکنین و گاهی تا سرحد دوپاره شدن کشیده میشین.

سلام به همه دوستان. سال نو همگی مبارک.  

روز اول فروردین نتیجه امتحان آیلتس اومد. ۵/۵ شدم متاسفانه... حالا هم دیگه وقت ندارم... می خوام با همین نمره پرونده رو بفرستم. اگه فوق لیسانس معماری پیوسته من رو کامل نمره بدن یعنی ۲۵ امتیازمون ۶۸ میشه... یعنی لب مرز. اگه مدرک منو لیسانس حساب کنن که میشه ۶۳ و ما رد میشیم. ( بعد از این همه گشتن آخرش نفهمیدم فوق لیسانس پیوسته چی حساب میشه) 

حالا مشغول جمع و جور کردن مدارک هستم. امیدوارم مشکلی پیش نیاد.

fund settlement یا گواهی تمکن مالی

10 روز پیش بعد از کلی گشتن تو سایت اداره مهاجرت کانادا، ایمیل سفارت خونه رو تو دمشق گیر آوردم و یک نامه برای گواهی تمکن مالی بهشون نوشتم که اگه میشه به جای پرینت بانکی قرارداد رهن خونه رو براشون بفرستم که نشون میده ما 15 میلیون رهن خونه داده ایم. پس از 10 تا 12 روز جواب دادن که نع!!! باید پرینت بانکی باشه و چیز دیگه نمیشه و...  

خوب بابا ما از کجا پول بیاریم بریزیم تو حساب؟ حالا فرضا هم گیر آوردیم... تا 6 ماهه دیگه که قانونها عوض میشن و معلوم نیست چی بشه... واقعا نمی دونم چی کار کنم. دوستان اگه اطلاعاتی دارن خواهش می کنم منو راهنمایی کنن. 

اینجا نامه خودم و جواب اونا رو میذارم: 

 

Dear to whom it may concern,
 
My name is ........... and I have desided to immigrate to Canada as a skilled worker and seemingly me and my wife can pass the required score, but we have a problem.
So I am writting to find out how I could prove my financial ability as the immigration rulse. According the rulse I must signify that I have a account  with amount equivalent 13000$ that lasted at least 6 months. In fact we have more than double of this amount but in the other shape of properties.
we have a car, some golden coin and about 15000$ in our house mortgage (I will get back it when the contract expired) and some cash and etc.
Now we require to know if we can prove our financial ability with evidences relevant our properties mentioned above.
We are waiting forward your response.
 Best regaurds. 

 

اینهم جواب دوستان کانادایی 

 

 

Dear Sir/ Madam,
 
Please be advised that you must provide evidence of all the unencumbered transferable funds you have available for your settlement in Canada, including evidence of the accumulation of those funds.  This must include a bank statement(s) showing all transactions for the last six months with a current balance at least equivalent to the minimum required funds. A letter of solvency providing the current balance of your account(s) or the average credits and debits in your account(s) is not acceptable evidence.
 
If you have recently deposited a large amount of money into your bank account, you must clearly explain the provenance of these funds (ex: sale of property, inheritance, etc.) and provide supporting evidence.  
  
 
Regards,
 
Immigration Section (ANA)
Embassy of Canada, Damascus
P.O. Box 3394 

پینوشت: از کاناداییها بدم میاد.

امتحان آیلتس

سلام. دیروز امتحان آیلتس داشتم. امتحان مصاحبه رو روز پنجشنبه دادم وخوب نشد... هول شده بودم و کلمات رو خوب به خاطر نمی آوردم.    امتحان تستی هم بدک نشد... گرچه می شد بهتر باشه. اینجا می خوام تجربیاتم رو در مورد زبان خوندن و امتحان آیلتس بگم. 

۱- اگه زبانتون خوب نیست و نمیتونین روزی ۸ ساعت براش وقت بذارین باید یک برنامه ۱ ساله برای آیلتس ۶ بچینید. 

۲- فقط به کلاس رفتن و کتابهای اونارو خوندن به هیچ وجه اکتفا نکنین. حتما بعد از چند ماه کتابها و خودآموزهای معروف مثلoxford vocabulary skills  -insight to IELTS- real listenning & speaking - و... رو بخرید و آروم آروم بخونید. 

3- یک ماه قبل از امتحانتون حتما کتابهای امتحانات سال گذشته رو بگیرین و به دقت خودتون رو امتحان کنین. 

4- و یادتون باشه که امتحان آیلتس فقط معلومات نیست... مثل کنکور کوفتی خودمونه... مدیریت زمان، تمرکز ، سرعت عمل و آشنایی قبلی به اندازه معلوماتتون مهمه. 

خیلی نگران نمره امتحانم هستم... شانس بیارم 6 میشه وگرنه خودم فکر می کنم 5.5 بیشتر نشم.

اقتصاد و جوانان

کشور ما یک کشور ضد جوان است و به تمامی دیدگاه ها سیستم آن طوری عمل می کند که جوانان تحت فشار باشند. انگار جوانی عیب است... زشت است و باید زودتر از دوره اش گذشت.  

یک نمونه آن مناسبات اقتصادی است. سرمایه جوانان نیروی کار و دانش و خلاقیت است و سرمایه پیران تجربه، مستغلات و پول نقد.  حال کدام در کشور ما ارج بیشتری دارد؟ کدام با شتاب بیشتری ارزش افزوده تولید میکند؟ وقتی اجاره ماهیانه یک آپارتمان ۷۵ متری در جای متوسط به پایین در شهری نه چندان گران چون مشهد برابر حقوق ماهیانه یک مهندس جوان (به شرطی که کار داشته باشد) است چه باید گفت؟ وقتی هر سال به حقوق ۱۰ درصد و به قیمت خانه و اجاره و مواد مصرفی ۲۰ تا ۲۵ درصد اضافه می شود... امید به پیشرفت یک جوان چه معنایی دارد؟ 

ولی خب.... همین جوانها بعضا فرزند پدرانی هستند که هر سال ۲۵ درصد به قیمت املاک و داراییشان اضافه می شود و مسلما فرزند را بی نصیب نمی گذارند... و یا در زمانی یکی دو آپاتمان را پیش خرید کرده اند. 

من می گویم که چرا پدر بتواند ولی فرزند نه؟ و چرا حق جوانان چون یوغی در دست پیران می افتد؟ و من چرا هر روز در مقابل ساده ترین نیازهای زندگی تحقیر می شوم؟ 

چرا هر روز جوانانی را می بینم که از پیری بیشتر غصه دارند اگر پدری بی پول دارند و یا زیر یوغ پدری پولدار هستند و مطابق نظر او زندگی می کنند؟ 

من گذشته از تمام جنبه های سیاسی و مذهبی و اجتماعی ضد جوان عقیده دارم که حتی اقتصادمان هم ضد جوان است.