سرزمین موعود

محسن هستم. کارشناسی ارشد معماری و به اتفاق همسرم قصد مهاجرت به کانادا رو داریم. با این وبلاگ سعی می کنم فرایند کارها رو بنویسم

سرزمین موعود

محسن هستم. کارشناسی ارشد معماری و به اتفاق همسرم قصد مهاجرت به کانادا رو داریم. با این وبلاگ سعی می کنم فرایند کارها رو بنویسم

امتحان نظام مهندسی

امروز امتحان نظام مهندسی داشتم. ۸۰ تومن برای عضویت و ۱۱۰ تومن برای ۴ تا امتحان پول دادم. یک صفحه هم براش نخونده بودم... آخه با روزی ۹ ساعت کار و ۱ ساعت ترافیک و ۳ ساعت آیلتس و مهمون و ... مگه میشه؟؟!!  به هر حال باید صبح ساعت ۸ اونجا می بودم و من ساعت ۸ تازه بیدار شدم. امتحان ساعت ۹ شروع می شد. بدو بدو رفتم تا یک کافی نتی چیزی گیر بیارم و کارت ورود به جلسه رو پرینت بگیرم. همه جا بسته بود. سوار تاکسی شدم و رفتم سمت حوزه امتحانی. وقتی رسیدم یک ربع به ۹ بود و من هنوز کارتمو پرینت نکرده بودم. یه کافی نت گیر آوردم و رفتم فلش رو زدم به دستگاه ... ای خدا...فلش رو نمی خوند. از رو سایت هم ۳ بار سعی کردم کارتو بگیرم که نشد. رفتم یک جای دیگه که خوشبختانه فلش رو خوند و کارتمو پرینت کردم.  

رفتم سر جلسه و دیدم همه نشستن و جلوی هر کدوم حداقل ۱۵ تا کتاب بود... و من فقط یک مداد و یک روان نویس با خودم برده بودم و با اعتماد به نفس کامل رفتم اونجا. ۱۰۰ تا سوال بود ۲۲۰ دقیقه وقت و من ۱۰ تا رو بیشتر بلد نبودم. بغل دستیم یکی از دوستای سربازی از آب در اومد... خیلی شانس آوردم... ۳۰ تایی از رو اون زدم و ۴۰ تایی هم از روی دیگران و اونقدر تابلو بازی درآوردم که مراقب اومد و خواست جامو عوض کنه . منم با پررویی گفتم تورو خدا بی خیال شو بذار چند تا تست بزنم که ۲۰۰ تومن این امتحانو پول دادم... طرف هم معرفتش گل کرد و بیخیال من شد... منم عین ۲۲۰ دقیقه داشتم با بغل دستیهام مشورت می کردم و پاسخنامه هاشونو چک می کردم... حالا بگذریم از اینکه کارت شناسایی رو هم فراموش کرده بودم و اون وسط به بهانه دستشویی اومدم بیرون و به برادرم زنگ زدم که برام بیارتش... 

 

این بود ماجرای امتحان نظام مهندسی من.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد